سلام
من يکي از بچه هاي هدي هستم(اصلا ميشناسيش؟؟؟؟)
دبير رياضي ما هم خانوم همتاييه
دخترشم تو دبيرستان ماست
همسن ما(من سومم)
بعد از امتحان قصد جونشو کرده بوديم
منتظر بوديم از جلسه بياد بيرون
اومد و سراغ دخترش و گرفت و گفت امروز قراره يه کتک مفصل ازش بخورم
منم با خونسردي به دخترش (زهرا)گفتم لطفا به جاي ما هم يه فص بزنش
راستي خودش ميگه شاگرداي من از دوتا چيز ميترسن:
1-همتايي
2-سوسک
ولي انصافا خييييييييييييييييييييييييييييييليييييييييييييييييييي ماهه